در یک گالری کوچک در فلورانس، یک نویسنده پرو در عکس یک داستانپرداز قبیله ای اتفاق می افتد. او با حس احمقانه ای که او این مرد را می شناخته است، غلبه می کند .... داستانپرداز نه تنها یک هندو، بلکه یک دوست قدیمی مدرسه نیست. نویسنده شروع به تصور تبدیل زوراتس از مدرن به یک عضو مرکزی از قبیله Machiguenga unculculated.
خرید کتاب قصه گو
جستجوی کتاب قصه گو در گودریدز
معرفی کتاب قصه گو از نگاه کاربران
یکی از حسرتهای من در زندگی این است که چرا سرخپوست نشدهام؟ شاید همین کافی بود که من از خواندن کتاب خیلی لذت ببرم اما باید بگویم که اینطور نشد! کتاب به رمان کمتر شباهت داشت، گزارش و تحقیق هم نبود البته. طوری نبود که آدم را با خودش بکشاند. پر بود از افسانهها و تخیلات آدمها و باورهای قبایلی که هنوز تمدن به آنها راه نیافته. با اینهمه برای من کم بود. چیزی کم داشت.
مشاهده لینک اصلی
حیف نیست آدم صرفا برای اینکه به یه حوزهای علاقه نداره یه داستان خوب رو رها کنه؟
فک کنم اون کار حیف رو انجام دادم. رمان شروعش خیلی خوبه. واقعا عالیه. قصهی یه دوستی خوب و صمیمانه و حالخوبکن اون هم در عین حال که بین دو دوست تفاوتهای زیادی هست. اما رمان توی فصل بعدی میره توی وادیای که فقط میتونم بگم حیف که دوسش ندارم. میره توی دنیای سرخپوستها و خداهاشون. با اینکه همیشه فیلمهای سرخپوستی رو دوست داشتم اما نمیدونم چرا آدم کتابهای این قبایل نیستم. فکر میکنم دارم یه حوزهی مطالعاتی خیلی جذاب رو از دست میدم؛ اما ترجیح میدم فعلا وقت محدودم رو بذارم برای کتابهایی که دوست دارم
سوپرماریوی عزیز
ببخشید
این کتابت فعلا برای من نیست. ولی یادم میمونه که اگه روزی به قومشناسی علاقهمند شدم برگردم سراغ این کتابت
...
مشاهده لینک اصلی
کار نابغه، و به نظر من، بهترین از این نویسنده. خواندن آن آسان نیست، اما در دوم یا سوم خواندن آن، گنجینه هایی را به وجود می آورد که به طور دائمی روش های من برای دیدن جهان و مردم در آن، گفتن داستان ها و پیدا کردن صدا را فرا گرفته است. اکثر دانشجویان من، با وجود شور و شوق من، از آن متنفر بودند، اما درخشانترین آنها به تدریج قدرت خود را درک کردند.
مشاهده لینک اصلی
اعماق آمازون از ما، شاید بیشتر بدوی شاید دست نخورده تر، قبایل بکر، حداقل ما اعتقادات بسیار عجیب و خرافی هستند، او باید فرهنگ خودمان را به مردم آموزش ما آنها را از انحطاط مانند ما به نمایندگی از آنها را راحت جلوگیری نمی مانند ما باید بحث را ترک کنند، جهان معرفی آن از سوالات مطرح شده در ماریون ما را استادانه وارگاس لوسا او بسیار زیبا که حتی من شروع به تردید در نام masalci بعد از یک نقطه، در نهایت، انجام بیش از صحبت قصه گو نوشته بود، من شروع به خود را پاسخ چه رسد به یکی از سنت های. من مطمئن هستم که یک بار کتاب شروع می شود. بنگر، من این بسیاری از نام و یا، در واقع من انتظار انتظار نیست. انتظار من این است، بدون توجه به بالا، چگونه می توانم شما را مدیریت که بارگاس یوسا عصب به چسبیدن به basariyor.b، Tasurinch از؟
مشاهده لینک اصلی
دو رشته این نوار مات و مبهوت کننده را تشکیل می دهند. یکی، جستجوی معاصر حقیقت پشت افسانه @ hablador @ از Machiguengas، یک قبیله آمازون فراموش شده و در زمان از دست رفته؛ دیگر، داستان داستان (@ hablador @) خود - همه آنها فوق العاده فوق العاده و \u0026 amp؛ داستان های درخشان و منحصر به فرد، \u0026 amp؛ داستان های ماجراجویی با هم به سنت شفاهی چسبانده شده است. @ MVL قطعا از تکنیک او استفاده می کند که در متنLetters به عنوان یک رفقای جوان @ تعریف شده است. این، تنها بخشی از عنصر اضافه شده به فانتزی کلی است، مسئول اسمزی جادویی است که زمانی رخ می دهد که دو سبک مختلف درهم تنیده شوند، همپوشانی آنها یک واکنش شیمیایی است که کار را کاملا به سطح جدیدی از نبوغ ارتقا می دهد. بدون اینکه تمام قطعات به هم چسبانده شوند، همه آنها یک تلاش کاملا شکست خورده بوده اند (خوب، حداقل دو نیم داستان، بدون هماهنگی بین آنها). هیچ راهی برای گفتن به این داستان وجود ندارد، و سبک ها، شخصیت های داستانی \u0026 amp؛ غیر (هرچند، این یک رمان است، همه آنها تخیلی هستند [می توانید بگویید که واقع بینانه در میان این فانتزی وجود دارد؟)). من زمان بسیار خوبی داشتم که فهمیدم چرا این گفته شد و چرا به این طریق و پس از آن به من افتاد: باید وجود داشته باشد، در غیر این صورت برای همیشه از دست خواهد رفت. \u0026 amp؛ من واقعا خوشحالم که آن را پیدا کردم
مشاهده لینک اصلی
داستانپرداز توسط ماریو وارگاس لوسا در همان زمان یک خاطره توسط یک روزنامه نگار در مورد یک دوست از او است که او معتقد به مرده و سفر پیچیده لذت بخش از طریق افسانه ها و اسطوره از قبیله Michiguenga حوضه آمازونی در پرو است. روایتگر تصویری از یک افسونگر (داستانپرداز) دارد که او به عنوان دوستش به رسمیت شناخته شده است، که تا حدودی مانند کورتز در Conrads قلب تاریکی است که با قبایل هند گمراه شده است و تبدیل به عصای خود می شوند. این کتاب جایگزین زمان راویان در فلورانس می شود، زمانی که او عکس دوستش Saúl را در حال حاضر پیدا می کند و خاطرات خود را از دو سفر به آمازون و افسانه های خنده دار و افسانه ای که توسط شبح اعمال شده در شب شبانه روز خوانده می شود. این هم تکه ای از فرهنگ غیرقابل جایگزینی است که در حال حاضر به احتمال زیاد منقرض می شود و همچنین یادآور غم انگیز این است که چگونه تجاوز به مسیحیان غرب متولد @ و کارتل های بعد از کوکائین رشد طوایف نسل های آمازون را نابود کرد. یک مجموعه جالب از منابع دوم به کتاب دوم وارگاس لوساس نیز اتاق سبز را نیز جایی که می بینیم رهبر هندی جیم شکنجه شده برای تلاش برای سازماندهی مقاومت در برابر تجاوز به عنف و غارت از سوی Viracochas (نام هند برای مبلغان و سربازان دولت پرو) شکنجه می شود. @ ... برای نشان دادن آنچه که شاید نمادی از عدم توسعه است: طلاق بین تئوری و عمل، تصمیم گیری و حقایق. @ (ص 151) تحقق در پایان کتاب، @ گفتن راه گفتگو با خبرنگار به معنای بودن قادر به احساس و زندگی قلب این فرهنگ است، به معنای نفوذ به ذات خود، به مغز تاریخ و اسطوره خود، با توجه به بدن به تابو ها، تصاویر، خواسته های اجدادی و ترس @ (ص 244) قابل توجه است و به من همچنین به هر نوع نوشتاری اعمال می شود. ماریو وارگاس لوسا داستان خیره کننده ای از حفظ و پشیمانی متواضعانه در The Storyteller نوشت، که مجددا یک دیدگاه جذاب از طرف دیگر از تقسیم فرهنگی است که از آن در \"سبز ه\" ouse
مشاهده لینک اصلی
من وقت زیادی را صرف ایجاد استدلال حقوقی خود برای تمدن مدرن میکنم. آیا هر گونه وحشتی که در سرتاسر جهان، بر روی حیوانات ایجاد می شود، توجیه می شود؟ شک دارم. اما هیچ کس بهتر نیست بدون هیچ گونه وحشی شریف. هیچ چیز نیست فقط حداقل از همه شرارت ها. و ما ممکن است آن را داشته باشیم. ترسناک در جشن بز و جنگ آخرت وراگلاس لواسا، شر و حماقت و تعصب را که محل سکونت دائمی خود را در قلب انسان قرار می دهد، تعریف می کند. به همین ترتیب، داستانپرداز عمیق به سوالات تمدن میاندازد، در عین حال عاقلانه امتناع از پاسخ دادن به هرکدام از این کتابها را در مسیر میگذارد و احساس میکند تا حدودی ناتمام است، اما مطمئنا از منافع است. من حزب سیاسیم را شروع میکنم که تنها عضو آن هستم. یک نوع نیهیلی / آنارشیست / انسانی / فاشیست / دور زدن / چپ و راست راست. مروان هایی که معتقدند ما می توانیم زنگ زدگی از تکنولوژی را به وحشیگری و خشونت بیفاییم؛ بدتر این است که فاشی-استنلی گرائی ممکن است باعث ایجاد رعب و وحشت بمب و بدبختی ها شود. وحشت ... وحشت ... هه هه.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب قصه گو
خرید کتاب قصه گو
جستجوی کتاب قصه گو در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
حیف نیست آدم صرفا برای اینکه به یه حوزهای علاقه نداره یه داستان خوب رو رها کنه؟
فک کنم اون کار حیف رو انجام دادم. رمان شروعش خیلی خوبه. واقعا عالیه. قصهی یه دوستی خوب و صمیمانه و حالخوبکن اون هم در عین حال که بین دو دوست تفاوتهای زیادی هست. اما رمان توی فصل بعدی میره توی وادیای که فقط میتونم بگم حیف که دوسش ندارم. میره توی دنیای سرخپوستها و خداهاشون. با اینکه همیشه فیلمهای سرخپوستی رو دوست داشتم اما نمیدونم چرا آدم کتابهای این قبایل نیستم. فکر میکنم دارم یه حوزهی مطالعاتی خیلی جذاب رو از دست میدم؛ اما ترجیح میدم فعلا وقت محدودم رو بذارم برای کتابهایی که دوست دارم
سوپرماریوی عزیز
ببخشید
این کتابت فعلا برای من نیست. ولی یادم میمونه که اگه روزی به قومشناسی علاقهمند شدم برگردم سراغ این کتابت
...
مشاهده لینک اصلی
کار نابغه، و به نظر من، بهترین از این نویسنده. خواندن آن آسان نیست، اما در دوم یا سوم خواندن آن، گنجینه هایی را به وجود می آورد که به طور دائمی روش های من برای دیدن جهان و مردم در آن، گفتن داستان ها و پیدا کردن صدا را فرا گرفته است. اکثر دانشجویان من، با وجود شور و شوق من، از آن متنفر بودند، اما درخشانترین آنها به تدریج قدرت خود را درک کردند.
مشاهده لینک اصلی
اعماق آمازون از ما، شاید بیشتر بدوی شاید دست نخورده تر، قبایل بکر، حداقل ما اعتقادات بسیار عجیب و خرافی هستند، او باید فرهنگ خودمان را به مردم آموزش ما آنها را از انحطاط مانند ما به نمایندگی از آنها را راحت جلوگیری نمی مانند ما باید بحث را ترک کنند، جهان معرفی آن از سوالات مطرح شده در ماریون ما را استادانه وارگاس لوسا او بسیار زیبا که حتی من شروع به تردید در نام masalci بعد از یک نقطه، در نهایت، انجام بیش از صحبت قصه گو نوشته بود، من شروع به خود را پاسخ چه رسد به یکی از سنت های. من مطمئن هستم که یک بار کتاب شروع می شود. بنگر، من این بسیاری از نام و یا، در واقع من انتظار انتظار نیست. انتظار من این است، بدون توجه به بالا، چگونه می توانم شما را مدیریت که بارگاس یوسا عصب به چسبیدن به basariyor.b، Tasurinch از؟
مشاهده لینک اصلی
دو رشته این نوار مات و مبهوت کننده را تشکیل می دهند. یکی، جستجوی معاصر حقیقت پشت افسانه @ hablador @ از Machiguengas، یک قبیله آمازون فراموش شده و در زمان از دست رفته؛ دیگر، داستان داستان (@ hablador @) خود - همه آنها فوق العاده فوق العاده و \u0026 amp؛ داستان های درخشان و منحصر به فرد، \u0026 amp؛ داستان های ماجراجویی با هم به سنت شفاهی چسبانده شده است. @ MVL قطعا از تکنیک او استفاده می کند که در متنLetters به عنوان یک رفقای جوان @ تعریف شده است. این، تنها بخشی از عنصر اضافه شده به فانتزی کلی است، مسئول اسمزی جادویی است که زمانی رخ می دهد که دو سبک مختلف درهم تنیده شوند، همپوشانی آنها یک واکنش شیمیایی است که کار را کاملا به سطح جدیدی از نبوغ ارتقا می دهد. بدون اینکه تمام قطعات به هم چسبانده شوند، همه آنها یک تلاش کاملا شکست خورده بوده اند (خوب، حداقل دو نیم داستان، بدون هماهنگی بین آنها). هیچ راهی برای گفتن به این داستان وجود ندارد، و سبک ها، شخصیت های داستانی \u0026 amp؛ غیر (هرچند، این یک رمان است، همه آنها تخیلی هستند [می توانید بگویید که واقع بینانه در میان این فانتزی وجود دارد؟)). من زمان بسیار خوبی داشتم که فهمیدم چرا این گفته شد و چرا به این طریق و پس از آن به من افتاد: باید وجود داشته باشد، در غیر این صورت برای همیشه از دست خواهد رفت. \u0026 amp؛ من واقعا خوشحالم که آن را پیدا کردم
مشاهده لینک اصلی
داستانپرداز توسط ماریو وارگاس لوسا در همان زمان یک خاطره توسط یک روزنامه نگار در مورد یک دوست از او است که او معتقد به مرده و سفر پیچیده لذت بخش از طریق افسانه ها و اسطوره از قبیله Michiguenga حوضه آمازونی در پرو است. روایتگر تصویری از یک افسونگر (داستانپرداز) دارد که او به عنوان دوستش به رسمیت شناخته شده است، که تا حدودی مانند کورتز در Conrads قلب تاریکی است که با قبایل هند گمراه شده است و تبدیل به عصای خود می شوند. این کتاب جایگزین زمان راویان در فلورانس می شود، زمانی که او عکس دوستش Saúl را در حال حاضر پیدا می کند و خاطرات خود را از دو سفر به آمازون و افسانه های خنده دار و افسانه ای که توسط شبح اعمال شده در شب شبانه روز خوانده می شود. این هم تکه ای از فرهنگ غیرقابل جایگزینی است که در حال حاضر به احتمال زیاد منقرض می شود و همچنین یادآور غم انگیز این است که چگونه تجاوز به مسیحیان غرب متولد @ و کارتل های بعد از کوکائین رشد طوایف نسل های آمازون را نابود کرد. یک مجموعه جالب از منابع دوم به کتاب دوم وارگاس لوساس نیز اتاق سبز را نیز جایی که می بینیم رهبر هندی جیم شکنجه شده برای تلاش برای سازماندهی مقاومت در برابر تجاوز به عنف و غارت از سوی Viracochas (نام هند برای مبلغان و سربازان دولت پرو) شکنجه می شود. @ ... برای نشان دادن آنچه که شاید نمادی از عدم توسعه است: طلاق بین تئوری و عمل، تصمیم گیری و حقایق. @ (ص 151) تحقق در پایان کتاب، @ گفتن راه گفتگو با خبرنگار به معنای بودن قادر به احساس و زندگی قلب این فرهنگ است، به معنای نفوذ به ذات خود، به مغز تاریخ و اسطوره خود، با توجه به بدن به تابو ها، تصاویر، خواسته های اجدادی و ترس @ (ص 244) قابل توجه است و به من همچنین به هر نوع نوشتاری اعمال می شود. ماریو وارگاس لوسا داستان خیره کننده ای از حفظ و پشیمانی متواضعانه در The Storyteller نوشت، که مجددا یک دیدگاه جذاب از طرف دیگر از تقسیم فرهنگی است که از آن در \"سبز ه\" ouse
مشاهده لینک اصلی
من وقت زیادی را صرف ایجاد استدلال حقوقی خود برای تمدن مدرن میکنم. آیا هر گونه وحشتی که در سرتاسر جهان، بر روی حیوانات ایجاد می شود، توجیه می شود؟ شک دارم. اما هیچ کس بهتر نیست بدون هیچ گونه وحشی شریف. هیچ چیز نیست فقط حداقل از همه شرارت ها. و ما ممکن است آن را داشته باشیم. ترسناک در جشن بز و جنگ آخرت وراگلاس لواسا، شر و حماقت و تعصب را که محل سکونت دائمی خود را در قلب انسان قرار می دهد، تعریف می کند. به همین ترتیب، داستانپرداز عمیق به سوالات تمدن میاندازد، در عین حال عاقلانه امتناع از پاسخ دادن به هرکدام از این کتابها را در مسیر میگذارد و احساس میکند تا حدودی ناتمام است، اما مطمئنا از منافع است. من حزب سیاسیم را شروع میکنم که تنها عضو آن هستم. یک نوع نیهیلی / آنارشیست / انسانی / فاشیست / دور زدن / چپ و راست راست. مروان هایی که معتقدند ما می توانیم زنگ زدگی از تکنولوژی را به وحشیگری و خشونت بیفاییم؛ بدتر این است که فاشی-استنلی گرائی ممکن است باعث ایجاد رعب و وحشت بمب و بدبختی ها شود. وحشت ... وحشت ... هه هه.
مشاهده لینک اصلی