کتاب مرشد و مارگریتا

اثر میخائیل بولگاکف از انتشارات مجید (به سخن) - مترجم: پرویز شهدی-ادبیات مدرن

میخائیل بولگاکف ۱۲ سال آخر عمر خود را صرف نوشتن مرشد و مارگریتا کرد که به گمان خیلی از منتقدان با رمان‌های کلاسیک پهلو می‌زند و بی‌تردید در زمره درخشان‌ترین آثار ادب روسیه به‌شمار می‌رود. جالب این‌که وقتی او درگذشت کسی جز همسر و چند دوست نزدیکش از وجود این رمان خبری نداشت. هنگامی که این رمان ربع قرن بعد از مرگ نویسنده‌اش اجازه انتشار یافت در تیراژ سیصدهزارنسخه به چاپ رسید که یک شبه تمام شد و هر نسخه آن نزدیک به صد برابر قیمت خرید و فروش می‌شد.


خرید کتاب مرشد و مارگریتا
جستجوی کتاب مرشد و مارگریتا در گودریدز

معرفی کتاب مرشد و مارگریتا از نگاه کاربران
The Master and Margarita, Mikhail Bulgakov
عنوان: مرشد و مارگریتا؛ نویسنده: میخائیل بولگاکف؛ مترجم: عباس میلانی؛ تهران، فرهنگ نشر نو؛ چاپ اول 1362 ؛ شابک: 9647443277؛ چاپ ششم 1385؛ هفتم 1386؛ چاپ دهم 1389؛
در این اثر واقعیت و خیال، «رئال» و «سورئال» درهم تنیده شده، میتوان گفت: نوعی «رئالیسم جادویی روسی»ست. رمان بن مایه های فلسفی و اجتماعی دارد، با پس زمینه ای سیاسی، که به شکلی رقیق و غیرمستقیم یادآور دوران حکومت «استالین» است، با بیانی بسیار ظریف و هنرمندانه، و گاه شاعرانه، مسائل جامعه آن روزهای «شوروی» را طرح، و در سطح فلسفی، گرفتاریها و بحرانهای انسان معاصر را به خوانشگر گوشزد میکند. «مرشد و مارگریتا» رمانی مدرن است، که به نقل از «عباس میلانی» به زعم بسیاری از منتقدان، به رمانهای کلاسیک پهلو میزند. در این اثر سه داستان شکل میگیرند و پا به پای هم پیش میروند، و گاه این سه درهم تنیده، و دوباره باز میشوند، تا سرانجام به نقطه ای یگانه رسیده، باهم یکی میشوند. نخست: داستان سفر شیطان است به مسکو، در چهره ی پروفسوری خارجی، به عنوان استاد جادوی سیاه، به نام «ولند» به همراه گروه کوچک سه نفره: «عزازیل»، «بهیموت» و «کروویف». دوم: داستان «پونتیوس پیلاطس» و مصلوب شدن «عیسی مسیح» در «اورشلیم» است بر سر «جلجتا»، و سوم: داستان دلدادگی رمان نویسی بی نام، موسوم به «مرشد»، و ماجرای عشق پاک و آسمانی ایشان، به زنی به نام «مارگریتا». در این اثر، «بولگاکف» تنهایی ژرف انسان معاصر، در دنیای سکولار و خالی از اسطوره و معنویت معاصر را، گوشزد میکند. دنیایی که مردمانش دل باخته، و تشنه ی معجزه، جادو و چشم بندی هستند. گویی خسته از فضای تکنیک زده، و صنعتی معاصر، با ذهنی انباشته از خرافه، منتظر ظهور منجی، یا چشم به راه جادوگران افسانه ای هستند، و هنوز هم علم و مدرنیته را باور نکرده اند
ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
مزخرف یعنی این: از لحاظ تازگی درجه دو
تازگی تنها یک درجه دارد؛ درجه اول و آخرش یکی است

این کتاب نمایشی است از تقابل راستی و دروغ در جامعه روسیه استالین

جامعه روسیه را دروغ و دزدی و تظاهر فرا گرفته و روشنفکران و منتقدان و نویسندگان هم به این کار دامن می زنند
از آنان بیشتر از این انتظاری نمی توان داشت
با حقوق و مزایای زیادی که از دولت می گیرند و خانه گاریبایدوف(محل کلوب
...نویسندگان وابسته به دولت) با آن غذاهای اعلا و ارزان، برنده شدن آپارتمان و

به قول دو زیردست ابلیس، این نویسندگان مانند آناناس در گرمخانه هستند
آیا امکان دارد نویسنده آینده کتابهایی مثل @دون کیشوت@ و @فاوست@ در زیر سقف خانه گاریبایدوف باشد!؟

و جالب اینکه وقتی ابلیس وارد این جامعه می شود مجبور می شود از حقیقت تقریبا مسلم وجود داشتن مسیح در برابر روشنفکران دفاع کند

و بعد ابلیس نمایشی محشر برگزار می کند
ابلیس در صحنه نمایش به مردم پول و لباس های زیبا و بظاهر واقعی می دهد و بعد که آنها واریته را ترک کردند و وارد خیابان شدند لباسشان غیب می شود و نیمه لخت می گردند. پول ها هم به چیزهای دیگری تبدیل می شود
این نمایش پر از کنایه و استعاره است
و این کنایه از وعده هایی رویایی است که توسط دولت و نویسندگان و ... به خورد مردم داده می شود ولی همه آنها دروغی بیش نیستند


حرف بولگاکف با دو طبقه اجتماعی است: روشنفکران و مردم عادی

وی می خواهد به روشنفکران و نویسندگان یاد بدهد که حقیقت مهمترین چیز است
:نتیجه را این چنین بیان کرد
شاعر عاقبت به این حقیقت رسید که شعرهایش بی ارزشند چون به هیچکدامشان باور نداشته است و در نتیجه هیچگاه مانند پوشکین مشهور نخواهند شد

!بعد از نقد طبقه روشنفکران به سراغ مردمی می رود که فک می کنند خوش بخت اند

همسرانی که نمی دانند شوهرشان خیانت می کنند
و مردمی که نمی توانند ماهی و اغذیه اعلا بخرند
در فروشگاهی به پیرمردی خارجی بر می خوریم که ثروتمندتر از بقیه است وهمراهش کلی دلار یعنی ارز خارجی دارد. همچنین نمی تواند براحتی به زبان روسی حرف بزند ولی وقتی
!!!در خطر می افتد می بینم که به روسی فصیح درخواست کمک می کند
داشتن ارز در روسیه زندان دارد و ولی برای بعضی ها نه
و پیرمرد ادای خارجی ها را در می آورد تا مردم عادی چیزی نفهمند که چرا وی پولدار است و آنها نه!؟

:کمی در مورد داستان

مرشد مردی است که داستانی در مورد مسیح نوشته و می بیند منتقدان معروف نه براساس صداقت بلکه با ریا به داستانش حمله کرده اند
این باعث می شود کارش به اندوه و جنون بکشد
اما در زندگی او که بی شباهت به مسیح نیست، منجی دیگری وجود دارد: یک زن

و بولگاکف هم مانند ساراماگو در @کوری@، تنها راه نجات را در وجود زنی شجاع و فداکار می بیند
..زنی که برای بدست آوردن عشقش، حاضر است به مهمانی ابلیس برود
و یادمان نرود که ترس بزرگترین گناه است


:تخیل و خلاقیت نویسنده

فضای سوررئال این کتاب فوق العاده لذت بخشه
بولگاکف در هر صحنه ای چیزی خلق می کنه که آدم انگشت به دهان می مونه
در یک کلام، محشرررره


:نتیجه

نوشتن کتاب 12 سال طول کشیده و این خود نشان می دهد که بولگاکف وسواس زیادی بخرج داده تا کتابش اجازه چاپ بگیرد. شاید به همین خاطر است که کتاب پر از تلمیح و استعاره و کنایه است
اما باز کتاب اجازه چاپ پیدا نکرده و بعد مرگش وقتی قسمتی از آن سانسور شد چاپ گردید

برای درک بیشتر کتاب و کنایه های آن، باید شناخت بیشتری از جامعه آن زمان روسیه داشت، که متاسفانه چیزهای زیادی از آن نمی دانم و جاهایی برام بصورت سوال باقی ماند

قسمتی از کتاب چیشتی مجیور را که «ماموستا هه ژار» برای درمان بیماری اش به شوروی رفته
:بود را در اینجا می آورم که برای من بسی تعجب برانگیز بود

جداي از سياستمداران، مردم عادي كاري به سياست ندارند و تصور مي‌كنند سعادت تنها در شوروي و زندگي كردن در آن است. از نگاه آنها مردم در ساير كشورها تحت تأثير نظام سرمايه‌داري، از زندگي انساني به دور و با كمترين بهانه‌ اي مجازات مي‌شوند

از من پرسيدند: تو كارگري؟
ـ نخير مغازه‌ اي شخصي دارم

ـ چند كارگر زير دست تو كار مي‌كنند؟
ـ هيچ، تنها هستم

ـ باور نمي‌ كنیم. چقدر درآمد داري؟
ـ به اندازه‌ي معاش روزانه

ـ چه دروغ بزرگي؟


يك روز در باغچه‌ي آسايشگاه، زني که پزشك كودكان بود، تكه گیاهي سبز از زمين كند
: و گفت
ـ در عراق چنين چيزهايي داريد؟
ـ نه، آنجا نظام سرمايه داري است و گياهان سبز نمي‌شوند

ـ واقعاً‌ ما در بهشت هستيم. اين همه گياه را مي‌بيني

فتحي (دوست تبریزی هه ژار) به فارسی گفت چرا واقعيت را به او نمي‌ گويي؟
...ـ بگذار با همين روياي خوش سر کند

اگر چه در ماركسيسم دين جايي ندارد، اما تعجب مي‌ كردم وقتي مي‌ديدم يك دين مستقل ظهور كرده و آن لنين پرستي است. روزها و شب‌ ها هزاران نفر به زيارت جسد موميايي او در گور شيشه‌ اي مي‌ آمدند. در هيچ كشور مسلماني به بزرگان دين، آنقدر اهميت داده نشده است. هنگامي كه درس‌ هاي كتب ابتدايي روسي را مي‌ خواندم به بسياري از فرمايشات لنين بر مي‌ خوردم. بسياري از آنها را از بر كرده بودم چون عيناً ترجمه‌ ي جملات پيغمبر اسلام از زبان لنين فقيد بود



مشاهده لینک اصلی
نسخه های خطی نسخه نهایی مایکل بولگاکوف، که غریبه ای از آتش سوزی یک نسخه خطی سوزان است، یک شاهکار از داستان را ساخته است که واقعا نمی تواند سوخته شود. با گذشت زمان تکمیل شده، اما به طور کامل ویرایش نشده، با گذشت زمان مرگ بلغکوف، این رمان از سانسور شوروی و تست زمان به عنوان یکی از رمانهای اصلی روسیه قرن بیستم باقی مانده است و همچنان در امروز باقی می ماند. جهان جهان از فتنه های سیاسی و ترس از ترس اجتماعی به تفاسیر مذهبی و جادوگران در جوجه ها، این یکی از آن کتاب های نادر است که می تواند راه خود را به مکان های عمیق تقریبا هر قلب خواننده تبدیل کند. بلغاكوف با عشق ورزي هر صفحه با نااميدي هاي نيمه اتومبيل شناختي و افسون تيزهوشي رو به رو مي كند، زيرا كه او را به قدرت مي كشاند كه بر روسية شوروي سرازير مي شود. با فاوست حماسي در اشكال مختلف، به ويژه اپرا كه مؤلف ما اغلب حضور داشت، استاد و مارگاريت داستان یک Mefistopheles، Woland، و همتایان خود را به عنوان آنها خراب کردن بر مسکو. این اجازه می دهد که بلگاکوف در برابر هر جنبه ای از جامعه مدافع سرسخت که به او و معاصرانش ستم کرده است، یک ضربه قوی را در برابر خود قرار دهد. به طور خاص هدف از هنر، به ویژه نویسندگان زمان هایی است که از کلمات خود برای پیروی از خط حزب و منتقدان ادبی که بولگاکو از آن متنفرند استفاده می کنند. طنز تلخ از این نویسندگان، که بسیاری از آنها به یک داستان معاصر تقلیل می یابند که در مقایسه با قهرمانان قلمرو روسیه مانند الکساندر پوشکین چیزی جز تقلب های تلخ نیستند. خشونت عظیم از بیواکرات ها و ادارات متعدد ساخته شده است که سهولت شهروندی را می توان دستگیر کرد و وقایع دیگر بی پایان که زندگی روزانه 20 ساله را به طور کامل پوچ می کند. شگفت انگیز بودن کاراکترهای بی شماری در پناهندگی، تنها مکان با نظم، راحتی و منطق در تمام تصاویر بلغکوف از مسکو هستند. در کنار مسکو، مسطح شدن Pontius Pilate، که ممکن است یا نباید صفحات باشد از کتاب Masterâ € ™ ثانیه. همانطور که استاد از خود بولگاکوف نمی ترسد، خوانندگان ممکن است یک مارپیچ فوق العاده را در فراموشی متافیزیکی که در اینجا شروع شده اند، متوجه شوند، و ممکن است شروع به پرسش های بسیار و محتوی رمان هایی که در دستانشان نگهداری می کنند، سوال کنند. مانند، کسی که واقعا راوی نفوذی است که ما را از طریق این درام شیاطین، رویاها و سرنوشت غافلگیرانه هدایت می کند، و در کجا خط دروغ و حقیقت قرار می گیرد؟ با این حال، من منحرف می شود، و من شما را به تپه Pontius Pilate بازگشت. یا خواننده عزیز، باید دوباره دوباره خودم را گول بزنم و توجه شما را به وحشی تلویحی ذاتی قهرمانان رمان: Woland (Mephistopheles جذاب شما) و Pontius Pilate، مردی که گواهی مرگ عیسی را امضاء کرده است، هدایت کنید. چیزهایی که همیشه در این رمان به نظر می آیند نیستند، و بسیاری از گفتگوها و رویدادها جالب است. اما با این حال، آنچه که بیشتر به آئیتوریسم شورای نگهداری رسیده است، بیشتر از اینکه شیطان خود را موعظه می کند که مسیح واقعا زندگی می کرد؟ برای اینکه چگونه دین را هنگامی که شیطان در چهره خود راست است، چگونه می تواند انکار کند؟ بلغکوف یک نابغه خنده دار است. و اکنون، در نهایت، من به موضوع Pilates بازگشت، که خود را با طنز پرشور است. زیرا در فصلهای پیلاتس خواننده داستانی را پیدا می کند که به نظر می رسد کتاب مقدس از همه پیامدهای مذهبی برخوردار است و به جای آن، نشان دادن توطئه های سیاسی و تلاشی برای یک واقعیت تاریخی قابل اعتماد است (استاد یک مورخ بود یا به همین ترتیب می گوید)، در حالی که عبارات کتاب مقدس و نقل قول ها در داخل فصل های مسکو یافت می شود. \"Grand Ball Ball\" از همه جا، مکرر نقل قول ها و نشانه های کتاب مقدس است. به هر حال، جهان پیلاته بر خلاف مسکو بولگاکو نیست، پر از سیاست های کثیف و آزار و اذیت است. از سوی دیگر، مسکو مدرن، که انکار مذهب را انکار می کند، پر از نماد دینی است (12 عضو در جدول MASSOLIT نشسته اند، سر بر روی بشقاب و غیره). هر جمله از این کتاب شادی است. نوشتن به سادگی جریان می یابد و فوق العاده خنده دار است، به علاوه شخصیت ها بسیار دوست داشتنی هستند. فرقه شیطانی ولاند بسیار سرگرم کننده است و خواننده مجبور خواهد بود فقط خواندن را ادامه دهد تا ببیند که هرج و مرج می تواند آنها را به دلیل سیل شهر تحریک کند. استاد، که قهرمان همه نویسندگان سرکوب شده است، و مارگارتا دوست داشتنی خود، سنگهای قیمتی در این داستان هستند. اگر چه آنها اسم خود را به عنوان این رمان ها قرض می دهند، این دو عاشق بخش کوچکی از داستان را تشکیل می دهند و تا زمانی که قسمت دوم کتاب را پیدا نکنند و حتی بعد از سرگردانی در کنار خیابان های مسکو برای اولین صد و چند صفحه ای عجیب و غریب. Bulqakov همیشه از پیشینیان ادبیات خود آگاه است، به عنوان مترجمان، جوک های خود را به طور مداوم برگزار می کند (همانطور که مترجمان آن را می گویند) و نشانه هایی برای خواننده با چشم انداز برای رمان های روسی برای کشف. هرکسی که با نثر نیکولای گوگول مظهر من است، قطعا باید این رمان را بخواند. گگول ظاهرا قهرمان بزرگ بلغکوف است و او چندین نکته و همچنین گزینه های سبک را از این استاد پوچ بدست می آورد. انواع مختلفی از ...

مشاهده لینک اصلی
عشق در مقابل ما مانند یک قاتل در کوچه ای که از هیچ جایی از زمین بیرون رانده شد، از ما دور شد و هر دو در یک زمان به ما حمله کردند. به عنوان اعتصاب رعد و برق، به عنوان یک ضربه چاقو فنلاند! به هر حال، او پس از آن اصرار داشت که این طور نبود، البته ما مدت هاست که دوست داشتیم یکدیگر را دوست بداریم، بدون اینکه یکدیگر را بدانیم، هرگز یکدیگر را دیده ایم. من این رمان جادویی را تجربه کردم به عنوان یک بی نظیر بی نظیر برای عاشق شدن و نشان دادن در صحنه های جذاب و جذاب و خنده دار خود. این مرا از پا در آورد و مرا به فتح گوته خواند. جایی در اطراف 1930، شیطان و جادوگرانش به مسکو فرود می آیند و تمام شهر را در لبه با طنز شیطانی و به ترفندهای جادویی می رسانند. مقامات تنها می توانند بر روی آن بی اعتماد باشند. قبل از ورود شیطان، \"â € œMasterâ\" یک رمان در مورد Pontius Pilate (این رمان بی رحمانه در رمان به طور کامل در داستان یکپارچه شده) نوشته شده است، که توسط رژیم رد شد، بنابراین فرستادن استاد به یک پناهندگی ذهنی. مارگاریتا، عاشق مخفیانه استاد، قرارداد را با شیطان می گذارد تا نویسنده ی همراه خود را نجات دهد. اگر او موافقت کند که به عنوان میزبان در حوادث شبح شیاطین برهنه عمل کند - شیطان استاد خود را آزاد خواهد کرد، و مارگارتا و استاد او برای همیشه برای همیشه با هم زندگی خواهند کرد و با خوشحالی به زندگی ادامه خواهند داد. به دور از یکی از رمان های درخشان ترین من تا به حال خوانده ام، این جمله های بیهوده ای بود که من توانستم در مورد این رمان شگفت آور و بسیار تلخی که در 10 سال پیش در یک روزنامه رایگان منتشر شده بود، توانستم به منظور ترویج خواندن و به طور خاص برای جذب (و از این رو آشکارسازی از برهنه مارگارتا) خواندن آنچه که توسط این مقاله به عنوان کتاب فرقه تئاتر شده است - در حال حاضر استاد و مارگاریتا به شدت در میان بزرگترین رمان های روسیه قرن بیستم تاسیس شده است. نسخه من با دوستان خود برای 11 سال اقامت داشته است در حال حاضر، و توجه به نوشتن در آن ظاهر این انجمن تقریبا هر روز، من تمایل به دوباره آن را (نقاشی های Danila Zhirov)

مشاهده لینک اصلی
این بررسی به مری، مدل بسیار خوبی از هماهنگ کننده ی کامل و دوست گرامی اختصاص یافته است. معانی استاد و مارگارتا مایکل بلغاکو در دهه های پس از انتشار The Master and Margarita، منتقدان بی شمار تلاش کرده اند تا یک کلید برای باز کردن قفل معنای کارگردانی نگارش Bulgakovâ € ™ ثانیه. بعضی از این رمان را به عنوان یک رمان سیاسی شناخته شده و به سختی جایگزین شخصیت های تاریخی از شخصیت های بولگاکوف از استالینیست مسکو شد. دیگران یک فرمول مذهبی برای درک روابط خوب و بد در رمان گذاشتند. پس از دادن وقت خود به فکر کردن، اعتقاد دارم که هر گونه تلاش برای کاهش رمان به یک فرمول منعکس کننده خواسته های خوانندگان برای جعبه های شسته و رفته برای نگهداری جهان این رویکرد با واقعیت ترسناک، ناامید و در عین حال متعالی تجربه بلغکوف در نوشتن، بازنگری، نابود کردن، بازسازی و سپس بازنویسی رمان تا زمان مرگش در 10 مارس 1940 در مسکو به وقوع می پیوندد. استاد و مارگاریتا شاهد تلاش های بلغکوف برای تکمیل آن، به ویژه در قسمت دوم، نشان می دهد که بیماری او را از تجدید نظر جلوگیری می کند. من بر این باورم که انسانی عمیق رمان از این نواقص ناشی می شود، این جنبه ها کاملا با یکدیگر هماهنگ نیستند، این جنبش ها از صحنه به صحنه. در نهایت، استاد و مارگاریتا، با توجه به وجود خود، مدرک لزوم هنر در زمان سرکوب، و نیاز فوری به هنرمندان برای از بین بردن بیرحمی و محکم به تعهد خود به زندگی واقعی زندگی انسان، با فانتزی و واقعیت ترکیب شده، با تاریخ و اختراع تغذیه به یکدیگر، با خوب و بد ارائه سایه ها و عمق که زندگی را معنی دار و واقعی است. استاد و مارگاریتا به عنوان پری TaleOne رویکرد به استاد و مارگاریتا که خواستار من آن را درک می کنم، بخشی، به عنوان یک افسانه. در این رمان، بولگاکوف با سه داستان متفاوت، که به ویژه در نتیجه رمان، در هم پیچیده است، به طور خلاصه بیان می شود: تصویری که اغلب نشان می دهد در زندگی استالینیستی در مسکو، به طور جزئی از طریق جنبه های شیطان Woland و حامیان شیطانی او دیده می شود؛ داستان پیلاته، با نام و جزئیات از نسخه های آشنا با کتاب مقدس تغییر یافته است؛ و داستان استاد و مارگارتا. این عمل در فضای زمان فشرده صورت می گیرد، بنابراین خوانندگان به دنبال توسعه شخصیت ناامید خواهند شد. در عوض، بولگاکوف یک تمثیل گسترده را توسعه می دهد که در آن پرواز برابر با آزادی است، جایی که حرص و ذهنیت مجازات می شود و جایی که هنرمندان خسته از برخی رحمت و آرامش برخوردار می شوند. استاد و مارگاریتا بلغکوف را با حیله ای به تخیل در میان ستیزه گران فرهنگ استالین روسیه. دوزهای سالم رعایت آرزو در رمان وجود دارد، به خصوص در آن بخش هایی که وزیران ولاند، Azazello، Behemoth و کوروویف، مجازات برای ذکاوت و حرص و طعم ذاتی این سیستم سیاسی و اجتماعی را به وجود آورده اند. همچنین تلاش ناامیدانه برای مقاومت در برابر خم شدن استالینیستی نسبت به یکنواختی و مسطح بودن است، و به جای این که رشته های جادویی، فانتزی و قدرت را در مسکو بکشیم. شخصیت این تلاش برای استفاده از یک داستان به عنوان آرزوی تحقق، انتقاد از نظم اجتماعی با تبدیل آن را در داستان غلط انداخته و شناختن نحوه استفاده از حس تعجب مخاطبان به عنوان انگیزه برای تغییر، با تابع های تاریخی و فرهنگی داستان های پری است که توسط متخصصان از جمله جک زیپز در سنت افسانه بزرگ و مارینا شرح داده شده است. وارنر در از جانور به ورزش: در قصه های پری و تلخ آنها. سحر و جادو و تعجب خواننده را مجبور می کند فرصت های دیگر را در خارج از یک واقعیت سرکوب سیاسی، فقر و جنگ بیان کند. هنگامی که افسانه ها چالش هایی را به اقتدار ناسازگار نشان می دهند، چه در ظاهر یک ملکه بد یا یک مقام دولتی حریص، آنها ممکن است یکی از دو نقش را برعهده بگیرند: یک تهدید متضاد به اقتدار یا شیر برای آزاد سازی فشار زندگی تحت محدودیت های شدید . شايد مهمترين، افسانه ها خوانندگان خود را به ياد آورده اند که زندگي معجزه اي است و آزادي هاي خاصي نظير آزمايش تصور و رويا مي تواند حتي تحت رژيم هاي محدودتر نيز حمايت شود. برای بولگاکوف، ترکیب فوق العاده و هر روز در استاد و مارگاریتا به عنوان manifesto او خدمت می کنند. در تمام طول زندگی او برای حفظ تجربه کامل انسان، نه توتالیتاریسم دو بعدی در اتحاد جماهیر شوروی استالین، مبارزه کرد، جایی که زندگی انسان از هر گونه تعجب، خلاقیت و انعطاف پذیری پهن شده بود. در عوض، او برای زندگی انسانی با تمام سایه ها و رنگ هایش، با پایه ای در تخیل و تعجب، حمایت کرد. آزادی که او دنبال کرد، صرفا آزادی از مسکن عمومی یا سیاست های سرکوبگر دولت نبود. در عوض، او به دنبال آزادی تصور کردن، رویای، زندگی خود را با تعجب پر کرد و چشم اندازش را به اشتراک گذاشت. به همین دلیل، هر تلاشی برای خواندن استاد و مارگاریتا به عنوان یک طنز ساده از توتالیتاریسم استالین، اشتباه است. در عوض، بلگاکوف به دنبال ...

مشاهده لینک اصلی
EXTRA! EXTRA!\nاین بازبینی در حال حاضر در فرمت صوتی جاودانه شده است. لهجه معتبر روسی و نقل قول های روسی به صورت رایگان ارائه می شوند. http://soundcloud.com/nataliyac/the-m...#----Im ماندن در خانه از کار امروز، بیمار به شدت، و تنها در آن وضوح منحصر به فرد تب و تاب است که همراه با بیماری است که من جرات حتی سعی در نوشتن در مورد این کتاب است. این کتاب است. یکی که همه کتاب های دیگر در برابر آن اندازه گیری می شود. یکی از آنهایی که بیشتر از دوازده سالگی بیشتر از تعداد کتابهایی که من می دانم را در طول زندگی خود خوانده ام. یکی از آنها Ive تمام پاساژها را حفظ کرد. این، استاندارد طلایی، شاهکار، کمال مطلوب ادبیات است. من حتی ساراج نیستم؛ منظور من هر کلمه ای از این ستایش است. @ اگر خجالت نكشید، چه كاری انجام می دادی؟ اگر زمینی از آن ناپدید می شد، زمین به نظر می رسید؟ پس از همه، سایه ها توسط اشیاء و افراد بازی می شود. سایه شمشیر من وجود دارد. اما همچنین سایه های درختان و موجودات زنده وجود دارد. آیا می خواهید زمین از تمام درختان و تمام موجودات زنده را تخریب کنید تا فانتزی خود را از شادی در نور برهنه برآورده سازید؟ شما احمق هستید @ این کتاب در مورد این چیست؟ من آرزو می کنم در یک حکم هوشمندانه ساخته شده آسان باشد، اما خوشبختانه نه. این داستان از ولان، شیطان است که در طول سه روز طولانی و روزهای گرم تابستان، به سمت مکزیک می آید و از بین می رود. این یک داستان از Pontius Pilate (صید، پسر پادشاه معصوم، آخرین پنجم پروتستان یهودیه) است که به خاطر یک اقدام واحد (و یا INAC) به جاودانگی هولناک دست یافته است و خواسته های بیشتری نسبت به آن ندارد اتفاق افتاده است این داستان عشق بین دو نفر بسیار تنها است. این یک داستان عجیب و غریب در مورد طبیعت سرکوب روزهای اولیه استالین و بوروکراسی فراوان شوروی است. این یک داستان غم انگیز از افسانه و افسانه است. این عناصر از واقع گرایی طنز آمیز، عاشقانه و عرفان است. این همه موارد فوق و خیلی بیشتر است. به عنوان پزشکان (همان حرفه ای که بوگگاکوف به آن تعلق دارد)، ما آموزش می دهیم تا تصویر بزرگتر، سنتز واقعیت ها، تصور کلی، به اصطلاح ژستالت را جستجو کنیم. خوب، گشتالت اینجاست - یک شاهکار واقعی است. @ Manuscripts نمی سوزد.Bulgakov این کتاب را در طول یک دوره 11 تا 12 ساله نوشت، اغلب آن را ترک کرد، به عقب برگشت، به ویرانه کردن دستنوشته ها، بازنویسی آن، رها کردن آن، بازگشت به آن. او در زمانهای زمانی که واکنش به چنین رمانهایی بود همانطور بود که والان هنگام شنیدن استاد میگوید او یک رمان درباره Pontius Pilate نوشت: در مورد چه چیزی، در مورد چه؟ در مورد آنها @ - گفت: Woland، متوقف خنده. - @ در این زمان؟ این شگفت انگیز است! و شما نمی توانستید یک موضوع متفاوت پیدا کنید؟ در این زمانها ... 1930s زمان حکومت استالین، امواج Purges، پارانویا یک مرد قدرتمند که کشور را ترك كرد، انكار، دروغ، ترور، ترس، اتهامات، دستگیری های بی حد و حصر، ماشین های غیر سیاه پوست که در اواسط شب به خانه های آپارتمانی می رسند و با افرادی که از همیشه مجبور به شنیدن نمی شوند، می روند. این فضای خسته کننده بود و تنها راهی که بلغاكوف از آن جان سالم به در برد، این بود كه او به دلایلی ناشناخته از نفع فجیع ستمگر برخوردار بود. این ترس در همه جا، در هر صفحه است. از فقرا، متاسفانه برلیوز در فصل های اولیه، که بدون هیچ تردیدی در تماس با مقامات است برای گزارش یک خارجی خارجی مشکوک به افراد ناموزون که انجام تحقیقات در مورد رویدادهای عجیب و غریب مسکو و قربانیان را برای قربانیان برای سوال کردن به Rimskiy ارسال Varenukha با یک بسته اطلاعاتی برای افرادی که حقایق را به دانش آموزان می دهند، داستان های وحشتناک و غیرمعمول را با آنها شروع می کنند که در پنجره او ضربه می زنند و به پایان می رسند و او را در موسسه ذهنی شکست می دهد ... ترس در همه جا، نازک و حجیم است. و با این حال هرگز آن را نامگذاری نکنید، حتی یک بار - نام کسانی که باعث ترس شد، هرگز به آن اشاره نکردید - برای آن نیازی نیست، به هر حال آن آشکار است، و علاوه بر این، این خرافات سالهای طولانی است که نام شیطان را نامگذاری نکنید، ، در این رمان قطعا شیطان نیست. فقط مارگاریتا می خواهد در نهایت بپرسد، @ آیا می خواهید من را دستگیر کنید؟ @ ------------------------ @ شما Dostoevsky نیست، گفت: شهروند ، که توسط Koroviev گرفتار شد. خب، چه کسی می داند، چه کسی می داند، پاسخ داد. دوستووفسکی مرده است، گفت شهروند، اما به نوعی با اعتماد به نفس نمی توانم اعتراض کنم! بادمج عصبانی شد. Dostoevsky جاوید است! تیزه تیزه از معاصر به Bulgakov زندگی اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1930 فوق العاده است، اعم از مشاهدات خستگی ناپذیر به سخنان خنده دار به مطلق و کامل Slapstick (که البته، شامل جفت Korovyev و Behemoth). این می تواند یک طرفه خنده دار یک ثانیه، و در لحظه بعد تبدیل شدن به دردناک غم انگیز و بسیار افسرده است. جای تعجب نیست - در سنت روسی طنز و غم ...

مشاهده لینک اصلی
شیکاگو تریبون نوشت: \"این کتاب به نوبه خود خنده دار، مرموز، متفکر و خشن و در همه جا پر از passages.spiritual توصیفی غنی است.\" خنده دار و contemplative الاغ من، CT. این کتاب اسلوب ناپذیر است. در اینجا معامله است. من دریافتم که این کتاب در سالهای 1930s روسیه استالینیست را تحسین می کند و من دریافت می کنم که \"برای بعضی ها\" این کار باعث می شود که استاد و مارگاریتا جایگاه خود را در \"قفسه های تاریخی\" کسب کنند. اما برای من، چیزی به دست نمی آورد. منظورم این است که فقط یک بیل بگنجانید، آیا ما باید بگویم؟ مقالاتی در مجله شیمی بیولوژیکی وجود دارد که با توجه به موفقیت بیشتر، من توجه بیشتری نسبت به این بولگاکوویچ داشتم. (شکل A) برای شروع، توصیف در این کتاب تقریبا صفر است. اگرچه یک نقطه وجود دارد که در آن برخی از ویژگی های شخصیتی که به سختی قابل تشخیص هستند، در یک یا دو شخصیت ظاهر می شوند، تا زمانی که خواننده آن را به این اندازه دور می کند، نمایش تقریبا به پایان رسیده است. و اگر با پرده تماس خواننده Woland و دنباله دار خود را پیدا می شود حتی از راه دور جالب است، نه به دلیل ساخت و ساز دقیق شخصیت است. هنگامی که شما شروع به گریه کردن می کنید، بیشتر شبیه به پایان یک مهمانی شلوغ است. هیجان در پدیده ای است که در نهایت از این افراد آزاد می شود. توده یی هستی و هدف این نویسنده این است که بوروکراتهای ادبی و غم و اندوه نوآوری را مجزا کنیم؟ اگر چنین است، جمعیت شناسی به طور موثر هدف قرار نمی گیرد. دیو فاوستی که در سراسر مسکو ویران می کند، به طرز ظاهری به طور تصادفی، با پیروی از دستور کار است. متصدیان، فروشندگان بلیط، شاعران، بانوان پیر کوچک، همه آنها دستگیر شدند. واضح است که کسی باید از عمر لیتیک درس بگیرد که «هیچ یک از شهروندان هیچ اسلحه ای برایش نمی آورید.» هرچیزی. حتی از نوشتن درباره این کتاب خسته شده اید. با این حال، قبل از اینکه ما بخشی از آن را بخوانیم، چند نمونه از جنبه غیر قابل قبول این رمان را به شما می دهد: جملات مضحک آن. اینها بعضی از علایق من است. برای حقیقت گفتن، Arkady Apollonovich یک ثانیه طول کشید، نه یک دقیقه، بلکه یک چهارم یک دقیقه برای رسیدن به تلفن. من این سوال را در صمیمیت کامل بپرسم: آیا این موضوع خنده دار است؟ من مطلقا هیچ ایدهای ندارم. کاملا طبیعی بود که گمانه زنی ها مبنی بر اینکه او در خارج از کشور فرار کرده بود، اما هرگز آن را نشان نداد. متعجب؟ بارنر سرش را به شانه هایش می کوبید تا آشکار شود که او مرد ضعیف است. بله من حتی نمیتوانم تصور کنم که این چه معنی دارد. هرکدام از اینها، لذت بردن از همه شماست؛ ما باید این کار را به زودی انجام دهیم. خدایا!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مرشد و مارگریتا


 کتاب اصول و تکنیک های داستان نویسی نوین در جهان (جلد اول)
 کتاب چهره ی پنهان عشق
 کتاب دیوانه ها در زمین بازی
 کتاب بکت،پایان بازی نوشتن
 کتاب نظریه سیستم ها و تغییر پارادایم در جامعه شناسی
 کتاب درآمدی بر فهم جامعه ی مدرن _ کتاب چهارم